پیامهای کلامی تنها بخش کوچکی از ارتباط میان فردی را تشکیل می دهند. پیامهایی که با استفاده از کلمات و جملات ارسال می شوند، معمولاٌ با نظم غنی از علائم غیر کلامی همراهند که پیام کلامی را حمایت اصلاح یا حتی کاملاٌ عوض می کنند. بعضی از رویاروییهای کاملاٌ پیچیده اجتماعی کلاٌ می توانند از اینگونه پیامهای غیر کلامی ساخته شده باشند. رد شرایطی که ارتباط کلامی آشکار بنا به دلایلی دشوار یا غیر ممکن است (مثلاٌ بخاطر حضور سرو صدای زمینه أی شدید، طول مسافت، یا بین عشاق در حضور دیگران) ممکن است مبادله پیچیده أی از علائم غیر کلامی از جمله نگاه خیره. لبخند، ژستها، تغییرات وضع اندام و غیره جانشین آن شود. بسیاری از رویارویی های ما با اعضا جنس مخالف، پیش از آنکه حتی کلمه أی صحبت شود با تغییرات ظریفی در علائم غیر کلامی که نمایانگر علاقه و دسترسی پذیری هستند شروع می شوند.
همانطور که خواهیم دیدی قابلیت ارسال و دریافت موثر اینگونه پیامهای غیر کلامی برای اجتماعی موفق امری اساسی است. آرگایل (۱۹۶۹) مطرح کرد که این توانایی مثل سایر مهارتها، آموختنی می باشد. بعضی مردم در این رابطه بهتر از دیگران هستند. کمبود مستمر مهارت ارتباط غیر کلامی اغلب به ناسازگاری جدی منجر می شود که با آموزش مناسب در زمینه مهارتهای ارتباطی ضروری قابل جبران می باشد.
شباهتها و تفاوتهای ارتباط کلامی و غیر کلامی
پیامهای غیر کلامی صرفاٌ شقوق دیگر استفاده از زبان نیستند. ارتباط غیر کلامی (NCV) بعنوان یک نظام ارتباطی در مقایسه با زبان خصوصیات بسیار متفاوتی دارد. رمز گشایی و واکنش به پیامهای غیر کلامی در مقایسه با واکنش به پیامهای کلامی بسیار سریعتر و خودکارتر می باشد. وقتی طرف در حال تعامد با شما لبخندی به شما می زند به شما خیره می شود یا چشمک می زند در تفسیر و واکنش به علائم درنگ نمی کنید ما نیازی به تحلیل و رمز گشای آگاهانه معنای این پیامها نداریم. در مقابل پیام های کلامی معمولاٌ در جریان زنجیره رمزگردانی و رمزگشایی بسیار کاملتری قرار می گیرند. برای فهم تفسیر و آماده کردن پاسخ به یک اظهار کلامی زمان بسیار بیشتری صرف
می شود.
پس بنظر می رسد که پیامهای غیر کلامی در مقایسه با زبان کمتر مورد تفسیر و بازبینی آگاهانه می باشند. در نتیجه نشانه های غیر کلامی اغلب می توانند سخنگو را افشا کنند و نگرشها، احساسات و هیجاناتی را هویدا سازند که میلی به آشکار شدن آنها ندارم. این افشا غیر کلامی همچنین می تواند به ما در این باره که دیگری چه وقت راست می گوید و چه وقت دروغ اطلاعاتی دهد. اکمن و فریزن این پدیده را مفصلاٌ بررسی کردند و مطرح نمودند که نشانه های پیرامونی مثل حرکات بدن، دستها و پاها کمتر تحت کنترل آگاهانه می باشند و در نتیجه احتمال بیشتری دارد دروغ را افشا کنند تا نشانه های مرکزی از قبیل ابزار چهره أی و خیره شدن. آنها درباره این اثر چند مطالعه انجام دادند مثلاٌ از فیلمهای بیماران روانی استفاده کردند که سعی داشتند احساس حقیقی اضطراب و غم خود را از طریق «وانمود به خوش بینی، کنترل عاطفه و احساس سلامت» بپوشانند.
فیلمهایی فقط از سر این بیماران، بدن آنها یا هم سر و هم بدن آنها به مشاهده گرانی ارائه شد که از آنها درخواست شده بود صفاتی را علامت بزنند که بنظر آنها به بهترین نحو حالت بیمار را توصیف می کردند.
بیماران سر خود را بهتر کنترل می کردند و نگرشی حساس، مهربانانه، همکارانه و فریبنده را ابلاغ می کردند. بعلاوه برخی از پیامهای نشانگر هم توسط نشانه های بدن و هم توسط نشانه های سر آشکار می شدند. مطالعات بعدی این یافته را تائید کردند و نشان دادند که نشانه های غیرکلامی پیرامونی عملاٌ کمتر در مقایسه با پیامهای کلامی کمتر تحت کنترلند.
ارتباط غیر کلامی تفاوت دیگری نیز با زبان دارد : پیامهای غیر کلامی در انتقال اطلاعات نگرشی و هیجانی بسیارکار آمد ترند تا پیامهای کلامی. این موصوع در ابتدا ممکن است عجیب بنظر رسد زیرا معمولا تصور می شود که نشانه های غیر کلامی صرفاٌ زبان را همراهی و حمایت می کنند. برای تعیین کار آیی نسبی این دو سیستم ارتباطی در ارسال اطلاعات نگرشی و هیجانی باید به این نکته توجه کنیم که وقتی پیامهای کلامی عملاٌ توسط ارتباط غیر کلامی تقض می شوند چه روی
می دهد؟
از ایندو دسته پیامهای متناقض کدامیک در تاثیر گذاری بر قضاوتهای مشاهده گر نیرومند ترند؟ دو مطالعه که این مسئله را ارزیابی کردند توسط آرگایل، سالتر، نیکلسون، ویلیامز و بورگس و آلکما و گیلمور صورت گرفت.
نتایج نشان دادند که پیامهای غیر کلامی در ابلاغ نگرشهای برترانه یا کهرترانه بسیار قویتر بودند تا کلمات:«معلوم شد که اثر نشانه های غیر کلامی بر جابجایی درجه بندیها ¾ برابر اثرنشانه های کلامی بود و ۳/۱۰ برابر واریانس محسوب میشد» در مطالعه دوم که نگرشهای ابلاغ شده دوستانه یا غیر دوستانه بودند نتایج مشابهی بدست آمد.
یک توضیح برای این یافته های اغوا کننده مبنی بر محدودیتهای فرهنگی می باشد که بر آنچه با استفاده از زبان ابلاغ آن قابل قبول است اعمال می شود. در اکثر فرهنگهای غربی معمولاٌ ابراز مستقیم نگرشها و هیچانات میان فردی به دیگران پسندیده نیست. در نتیجه ما از روی عادت این اطلاعات را به شکل غیر کلامی ابلاغ می کنیم. وقتی پیامهای غیر کلامی و کلمای یکدیگر را نقض می کنند شاید از نظر فرهنگی شرطی شده ایم تا برای هویدا ساختن پیام حقیقی نشانه های غیر کلامی را جستجو کنیم. داروین مطرح ساخت که شاید دلیل دیگری نیز برای تفوق علائم غیر کلامی بر زبان در هنگام ابراز هیجانات و نگرشها وجود داشته باشد : بنا به تعابیر تکاملی، نظام علامت دهی غیر کلامی بسیار کهن تر از زبان می باشد و بنابراین برای ابلاغ پیامهای بنیادی مربوط به هیجانات سازش یافته تر است.
نظریات داروین در شکل ساده خود اینگونه تکوین شدند : از آنجا که ابراز هیجانات (لبخند، خنده، گریه، ترس و غیره) در تمامی اجتماعات انسانی بسیار یکسان به نظر می رسند این نظام ارتباطی باید برای همه انسانها تا حدی اساس ژنتیک داشته باشد. بعلاوه از آنجا که بعضی گونه های پست تر از انسان مثالاٌ نخستینها آشکار از برخی ابرازات هیجانی بسیار مشابه ابرازات هیجانی انسان استفاده می کنند ابلاغ هیجانات نه تنها بطور وراثتی تعیین می شوند بلکه احتمالاٌ همچون ویژگیهای جسمانی بر طبق فشارهای تکاملی مشابهی شکل گرفته اند.
ابرازهای معمول در فرهنگ ما جور بودند. اکمن نتایج مشابهی را در فرهنگهای دیگر به دست آورد. بر طبق این شواهد جدید می توان نتیجه گرفت که لا اقل بعضی از اشکال علائم هیجانی (مثلاٌ ابراز چهره ای) همگانی می باشند.
یافتن شواهدی در مورد نظرگاه دوم داروین دال بر اینکه این ابرازها در اغلب انواع نخستیها یافت می شوند بسیار دشوار تر است. نمایش «دندانهای آشکار» در نخستیها که نشانگر سلطه پذیری است شاید ظاهراٌ مشابه لبخند انسان باشد ولی معنی خنده تا حد زیادی به عرفهای پیچیده فرهنگی بستگی دارد ه هر نوع پیوستگی تکاملی را مشکوک می گذارد. هر نوع شباهت در ابراز چهره أی بین انسان و تخستیها بیشتر احتمال دارد بخاطر مشابهت ساختارهای عضلانی و استخوانی صورت در این دو گونه باشد. اکمن همچنین عضلات همچنین عضلات مختلفی را که در ابراز هیجانی دخیلند مورد بررسی قرار داد و دریافت که تعداد ابرازات چهره أی ممکن کاملاٌ محدودند. پس جای تعجب نیست که گاهی ابراز چهره أی انسان شبیه ابرازات هیجانی نخستیها
می باشد. بهر حال اینگونه شباهتها نشان نم دهند که معنای ضمیمه شده ابرازها نیز مشترک هستند.
اکمن لوتسن و فریزن ۱۹۸۰ در مطالعاتی جدید تر گامی پیش رفتند آنها از طریق راهنمایی آزمودنیها برای حرکت دادن عضلات چهره ای مناسب از آنها خواستند تا ابرازهای چهره أی مختلف را به نمایش گذارند. آنها دریافتند که «در سیستم عصبی خودکار فعالیت مختص به هیجان عضله به عضله از طریق ایجاد نمونه های نخستین چهره أی آن هیجان بوجود می آمد». این یافته ها مطرح می سازند که تجربه هیجانی و ابراز چهره أی احتمالاٌ از طریق راههای عصبی مستقیم با یکدیگر مرتبطند موضوعی که با اندیشه های اصلی داروین هماهنگ بود. ولی تا بحال مدارک مربوط به یک چنین پیوستگی قطعی نمی باشند.
همچنین باید توجه کنیم که اکثر علائم هیجانی به اندازه ابراز چهره أی همگانی نیستند. اکثر پیامهای غیر کلامی به فرهنگ مختص می باشند و حتی معانی علائمی که در فرهنگ وجوه دارند تا حد زیادی توسط آن فرهنگ خاص بسط و تغییر می یابند. مطالعات داروین و تحقیقات جدید تر اکمن در توجه به یکی از اساسی ترین تفاوتهای ارتباط کلامی و غیر کلامی موثر بوده اند. بر خلاف زبان نظامهای پیام رسانی غیر کلامی در جانورانی با سطوح رشدی متفاوت یافت می شوند. سازمان اجتماعی و بنابراین ظرفیت بقا بسیاری از گونه ها بر این نظامهای ارتباطی غیر کلامی کارآمد استوار است. از آنجا که پیامهای غیر کلامی د رمقایسه با زبان نظام ارتباطی بسیار کهنتری را بازنمایی می کنند کارآرایی خاص بعضی از علائم غیر کلامی که هیجانات و نگرشها را سریعاٌ ابلاغ می دارند ممکن است توضیح تکاملی خوبی داشته باشند.
کارکردهای ارتباط غیر کلامی
پیامهای زبانی و غیر کلامی بعنوان نظامهای ارتباطی خصوصیات بسیار متفاوتی دارند که تاحدی تعیین کننده نقش بهینه آنها در تعامل اجتماعی هستند. ما در اکثر برخوردهای روزمره پیام های کلامی و غیر کلامی را همزمان اما برای مقاصدی مختلف بکار می بریم. این دو بعد ارتباطی معمولاٌ هماهنگی می باشند و یکدیگر را تقویت می کنند مثلاٌ ژستها، نگاه خیره و تن صدا اطلاعات ابلاغی توسط کلمات را مورد حمایت و توصیف قرار می دهند. در واقع شاید بتوان گفت که هیچکس به زبان مناسبی صحبت نخواهد کرد مگر آنکه نحوه ضمیمه کردن سخنان خود با ژستهای غیر کلامی مناسب و همراهی کننده را دقیقاٌ بداند.
ما آشکارا تمایل داریم تا از پیامهای غیر کلامی برای مقاصدی که براحتی با زبان منتقل نمی شوند استفاده کنیم. علائم غیر کلامی عمدتاٌ برای انجام پنج کارکرد مورد استفاده قرار می گیرند : (۱)کنترل وضعیت اجتماعی، (۲) ارائه خود، (۳) ابلاغ حالات هیجانی، (۴) ابلاغ نگرشها و
(۵) کنترل کانال
کنترل وضعیت اجتماعی
ما معمولاٌ آگاه نیستیم که حتی ساده ترین تعاملات اجتماعی مستلزم کنترل دقیق و پیچیده شرکت کنندگان می باشند. ما باید افزایش کاهش یا یکنواختی علاقه مان به تعامل، تمایل خود به تعریف مجدد یا خاتمه دادن به ان برخورد و واکنشهای مثبت یا منفی و پیامهای دیگری را که جهت ادامه راحت آن برخورد لازم می باشند نشان دهیم.
وقتی دو نفر درحال محاوره هستند تبادلات کلامی آنها در بعد غیر کلامی کنترل، تقویت و مستمراٌ بازبینی می شود. اینگونه نشانه ها فوق العاده مهمند. علی رغم ابراز علاقه کلامی تقریباٌ تداوم محاوره با کسی که از نظر غیر کلامی ابراز ملال و بی علاقگی می کند غیر ممکن است. صحبت با کسانی که به ما نگاه نمی کنند، هر از گاهی به آنچه می گوییم سر تکان نمی دهند، بسیار دور از ما می ایستند یا وضعیت بدنی اتخاذ می کنند که تقویت کننده نیست و به سوی دیگری جهت گیری می کنند دشوار است. موضوع محاوره هر چه که باشد- گربه همسایه، سیاست یا فوتبال- حفظ تعامل بدون جریان مستمر پیامهای غیر کلامی کنترل کننده و حمایت کننده ان رویارویی حفظ تعامل غیر ممکن است.
پیامهای غیر کلامی فقط در تنظیم تعاملات از پیش برقرار شده حائز اهمیت نیستند. شروع و خاتمه رویاروییها تکلیف دشوارتری است که معمولاٌ بشکل غیر کلامی انجام می گیرد. در موقعیتهایی که فرصتی برای شروع رویاروییهای جدید وود دارد (در مهمانی ها. گردهماییها، سمینارها و از این قبیل که افراد غریبه بطور مقبولی با یکدیگر ملاقات می کنند) معمولاٌ رشته ظریفی از علائم غیر کلامی جهت برقراری اینگونه تعاملات بکار می روند. اولین علامت معمولاٌ تماس چشمی است که وقتی رد و بدل گردید می تواند به علائم پیچیده تری مانند لبخندها و سر تکان دادنها بعنوان تصصدیق حضور طرف بالقوه بینجامد. این امر معمولاٌ با حرکت بسوی یکدیگر تنظیم مجدد سر و جهت گیری بدن به سمت طرف مقابل متعاقب می شود و سر انجام به اولین تبادل کلمات می انجامد.
قابلیت خاتمه بخشیدن ماهرانه به رویاروییها حتی مهرات غیر کلامی مهمتری است. همه ما موقعیتهای بسیار آزار دهنده أی را سراغ داریم که وقتی ایجاد می شوند که هیچیک از طرفین نمی توانند بوطور ماهرانه به تعاملی که هر دو خواهان اتمام ان هستند پایان دهند در این حالت نگاه کردن به ساعت تاکتیک بسیار ناشیانه است. زنجیره اعمال مورد استفاده عمدتاٌ برعکس آئین جذب است. کاهش تماس چشمی و نگاه به سوی دیگر افزایش تدریجی فاصله (در حالت ایستاده) یا حرکات آماده شدن برای برخاستن (در حالت نشسته) معمولاٌ حیله هایی رایج می باشند. در مهمانیها آئین «نگریستن به سوی دیگر و دور شدن» بخوبی صورت می گیرد.
ارائه خود
یکی از ویژگیهای اساسی تمامی تعاملات اجتماعی کا این است که معمولاٌ عزت نفس و خود پنداره ما تحت آزمایش قرار می گیرند. ما باید ارتباط موفقی برقرار کنیم (با طرفهای مورد ارتباط). این تکلیف وقتی از محیط اجتماعی مان دور می شویم و مجبوریم خود را به غریبه های زیادی اغلب در گروههای بزرگ و بدون حمایت آشنایان قبلی مان ارائه دهیم ممکن است بطور حیرت آوری دشوار و رعبناک باشد! اینگونه موقعیتها مثلاٌ در مدارس تابستانی، کنفرانسهای محلی، سفرهای گروهی یا هنگام پیوستن به یک موسسه، شرکت یا دانشگاه جدید رخ می دهند.
در اینگونه موقعیتها ارتباط کلامی در مقام حاملان آن پیامهای ارائه خود کمک اندکی می کنند. ما ندرتاٌ خود را با اینگونه جملات مثبت به غریبه ها ارائه می دهیم «من شخصی خوب، باهوش، خوش قیافه و جذاب هستم که اکثر مردم مرا دوست دارند و بنابراین شما نیز باید مرا دوست بدارید.» فرهنگهای غربی بطور اعم و فرهنگهای انگلوساکسون بطور اخص ابلاغ کلامی آشکار اینگونه پیامها را منع می کنند اما با این وجود علائم ابلاغ کنند اینگونه موضوعات باید موجود باشند. ما مطابق با مقتضیات این کار را بشکل غیر کلامی و با استفاده از لبخندها، سر تکان دادن گاه بیگاه یا در هم کشیدن پیشانی بمنظور ابراز دوستی، مهربانی، توانایی یا هوش فوق العاده انجام می دهیم. خصوصیات بی پرده تر شخصی مثلاٌ پایگاه، دسترسی پذیری جنسی یا ثروت ممکن است مستقیم تر و با استفاده از ظاهر یا انواع زیور آلات (جواهرات نشانها و غیره ) اشاره شوند.
بعضی علائم غیر کلامی حالات هیجانی مثلاٌ ابراز چهره أی حاملان اطلاعاتی بسیار تخصص یافته و از نظر فرهنگی همگانی هستند. پیامهای کلامی درباره هیجانات نه تنها کند تر بلکه غالباً مبهم ترند. یکی از مسائل مربوطه و حقیقتاٌ جالب اینست که برای ابلاغ موثر هیجانات به شکل کلامی باید ابتدا هیجانی را که تجربه می کنیم به روشنی تشخیص دهیم و برچسب زنیم.
این فرایند طولانی و گاهی کاملاٌ ناموفق می باشد.
هنجارهای فرهنگی در جوامع غربی موکداٌ ابلاغ کلامی هیجانات را محدود میسازند. اینکه چه کسی می تواند درباره چه هیجانی با چه کسی و در چه شرایطی صحبت کند دقیقاٌ قاعده مند است. غالباٌ این وظیفه مهم را پیامهای غیر کلامی باید انجام دهند. جدای از ابراز چهره ای، هیجاناتی مثل اضطراب، شاید، ترس، لذت یا تنفر می توانند از طریق کانالهای مختلف دیگری نیز ابلاغ شوند از جمله ژست، وضع بدن، فاصله، نگاه خیره و غیره. توانایی ارسال و تفسیر اینگونه پیامهای هیجانی در بین افراد متفاوت می باشد. شواهدی وجود دارند مبنی بر اینکه زنان در ارسال و دریافت ابلاغهای هیجانی در مقایسه با مردان بهتر عمل می کنند.
ابلاغ نگرشها
اکثر نگرشهای به اثبات معمولاٌ بطور کلامی و نیز کلامی قابل ابرازند. واکنش نسبت به رهبران سیاسی، پودرهای رختشویی یا کنسرو غذای حیوانات می توانند مورد بحث قرار گیرند ولی علائم غیر کلامی همراه اینگونه مباحثات معمولاٌ سایه معناداری بر محتوای کلامی آنها می افکنند. مطالعات نشان داده اند که حتی غیر سوگیرترین مجریان اخبار سهواٌ می توانند مقدار زیادی از عقاید سیاسی خود را از طریق نحوه خواندن موضوعات سیاسی اخبار آشکار کنند.
جالب توجه است که رسانه های غیر کلامی از نظر کارآیی در ابلاغ نگرشها متفاوت هستند. مهرابریان و همکارانش دریافتند که وقتی نشانه های صوتی چهره أی و کلامی بیانگر نگرشها به شکل پیامهای همسان یا ناهمسان ترکیب شده باشند نشانه های صوتی ۵ برابر و نشانه های چهره أی تقریباٌ ۸ برابر نشانه های کلامی موثر بودند. این رابطه را می توان بشکل فرمول زیر بیان کرد.
(نشانه های چهره أی) × ۵۵/۰ + (نشانه های صوتی) × ۳۸/۰ + (نشانه های کلامی)+ × ۷/۰ = نگرش ادراک شده البته دقت این فرمول تا حدی غیر واقعی ات. اما با در نظر گرفتن بررسیهایی که قبلاٌ توسط آرگایل و همکارانش انجام شده ظاهراٌ مدارک قوی در دست می باشد که نشان می دهند نشانه های غیر کلامی نقش عمده و بسیار مهمی در مقایسه با زبان در ابلاغ نگرشهای میان فردی ایفا می کند.
کنترل کانال
یک جنبه بسیار خاص کنترل وضعیت اجتماعی، کنترل سخنگو، طول صحبت، و شخصی که بعداٌ صحبت می کند است. تعامل کلامی معمولاٌ بسیار سازمان یافته و ساختمند است زیرا کانال ارتباطی شنیداری ظرفیت حمل بسیار محدودی دارد. اما گروه به هر اندازه که باشد در هر لحظه برای مفهوم بودن گفتار فقط یک نفر باید صحبت کند. برای تقسیم موثر این منبع محدود تغییر وضعیت باید کاملاٌ هماهنگ باشد تا ضایعات به حداقل رسد. کنترل کانال به کارکرد علائم ارتباط غیر کلامی مثلاٌ نگاه خیره برای کنترل استفاده از کانال کلامی گفته می شود.
وقتی گروهی بیش از و یا سه نفر تشکیل می شود هماهنگی لازم می تواند کاملاٌ پیچیده باشد. ولی این مهم معمولاٌ بدون پیامهای کلامی و بدون درخواست آشکار افراد یا بدون دریافت اجازه أی خاص برای صحبت کردن بدست می آید. برای انجام این کار علائم غیر کلامی کاملاٌ شناخته شده أی وجود دارد. سخنگو آمادگی خود برای واگذاری عرصه صحبت را با علائمی چون پایین آوردن صدا نگاهی سریع و جستجوی شنونده أی که نوبت را تحویل بگیرد آرام ساختن عضلات و حالت بدن و از این قبیل نشان می دهد. همانطور که مایکل واکر ۱۹۸۳ در چند آزمایش جدید نشان داده است هماهنگی یکچنین زنجیره ظریفی از علائم تحویل دادن و تحویل گرفتن نوبت از انچه قبلاٌ تصور می شد بسیار پیچیده تر است.
کندون ۱۹۶۷ نشان داد که الگوهای خیره شدن در آغاز پایان سخنان کاملاٌ متفاوت می باشند شخصی که می خواهد نوبت را تحویل بگیرد معمولاٌ منظور خود را با دنبال کردن نگاه سخنگو، کشیدن نفسی عمیق (گاهی قابل شنیدن)، تکیه به جلو و شاید با انجام دادن علائم ژستی و حالات توجه طلبانه بدنی ارسال می دارد. اگر انی آیین بنا به هر دلیلی نقض شود و همزمان چند سخنگو شروع به صحبت کنند نزاع مختصری در می گیرد که طی آن بلندی صدا، سرعت گفتار و تداوم نگاه خیره با ژستها احتمالاٌ برنده را پس از اینکه چند کلمه أی بطور هم صدا گفته شد تعیین می کنند. از آنجا که جریان زیربنایی علائم غیر کلامی از آنچه قبلاٌ تصور می شد بسیار پیچیده تر است. (واگر ۱۹۸۳)،این شاهکاری کاملاٌ برجسته است که غالباٌ تعویض نوبت در محاورات هیچ مشکلی یا هر گونه اخلال قابل توجهی صورت گیرد.
معیار ارزشهای قابل تشخیص پرنیس
۱-
الف) باید به کارهایی بپردازم که بیشتر مردم آن را انجام می دهند.
ب) باید به کارهایی بپردازم که عادی نیست.
۲-
الف) بایدتلاش کنم که با نظر دیگران موافق باشم.
ب) باید درباره سیاست و دین، نظریه هایی داشته باشم.
۳-
الف) باید از خوشی های زندگی، بیش از پدرم بهره مند شوم.
ب) باید به موقعیتی برتر از موقعیت پدرم دست یابم.
۴-
الف) باید بدانم که خوشبختی مهمترین چیز برایم در زندگی است.
ب) باید بدانم که تحمل درد و رنج نسبت به آینده ام، امر مهمی است.
۵-
الف) باید بدانم که اقتصاد خوب است، ولی نه تا حد محروم شدن از همه لذت های موجود.
ب) باید بدانم، وظیفه ام این است که بیش از اندازه قناعت کنم.
۶-
الف) باید بدانم که امروز مهم است و هر روز را تا حد نهایت سپری کنم.
ب) باید بدانم که، مهم این است که برای آینده زندگی کنم.
۷-
الف) باید بدانم که درست و علط کلمات نسبی هستند.
ب) می دانم که باید دارای باورهای قوی درباره آنچه که درست و یا نادرست است، باشم.
۸-
الف) باید بدانم که خیلی کار کردن و بازی نکردن شخص را کودن می کند.
ب) باید بدانم که کار مهم است و بازی مهم نیست.
۹-
الف) باید بیشترین روابط اجتماعی را داشته باشم.
ب) باید آماده فداکاری برای دنیای برتر باشم.
۱۰-
الف) باید از قبول نقشی جهانی که ورای توان ما است خودداری کنیم.
ب) باید وظایفی ورای مرزهای توانایی خود قبول کنیم.
۱۱-
الف) باید با حفظ گذشته با شکوه و فراموش شده مان به پیشرفتهای اجتماعی واقعی برسیم.
ب) باید برای دستیابی به پیشرفتهای اجتماعی فقط به آینده بیندیشیم.
۱۲-
الف) باید به اعتقادات اکثریت ارج نهاد.
ب) باید اقلیت در انتقاد از تصمیمات اکثریت آزاد باشد.
۱۳-
الف) باید به خدمت اجباری سربازی در زمان صلح برای تداوم کشور اهمیت داد.
ب) باید اقلیتهای قوی کشور در زمان صلح و جنگ خودمختاری داشته باشند.
۱۴-
الف) باید امروز وجود چیزی به نام «جدال طبقاتی» در این کشور را کرد.
ب) باید اذعان داشت مردم پر درآمد بیش از اندازه مالیات می پردازند.
۱۵-
الف) باید تنبیه خشونتهای جنایی شدید تر از صرفاٌ زندانی کردن باشد.
ب) باید دانست تنبیه خشونت آلود جهانیان میزان جنایت را کاهش خواهد داد.
۱۶-
الف) باید دمکراسی واقعی را در این کشور دارای مفهوم محدودی دانست زیرا بازار یان و صاحبان صنایع از مزایای ویژه أی برخوردارند.
ب) باید پذیرفت سرمایه داری در این کشور خوب کار کرده است و نباید در آن تغییری داده شود.
۱۷-
الف) باید انسانها را کاملاٌ از نظر توانایی با یکدیگر مساوی بدانیم.
ب) باید بدانیم انسانها مساوی خلق نشده اند واضح است که بعضیها بهتر از سایرین اند.
۱۸-
الف) اکثر مشکلات کارگری ناشی از اعمال تندروهاست.
ب) تجارت آزاد نام دیگری برای استثمار کارگران است.
۱۹-
الف) باید زندگی در گذشته را بمراتب خوش آیند تر از امروز دانست.
ب) زندگی آنقدر کوتاه است که انسان حق دارد هر قدر که می خواهد از زندگیش لذت ببرد.
۲۰-
الف) باید بدانیم به وجود آمدن یک جامعه بی طبقه غیر ممکن است.
ب) باید با برنامه ریزی درست دولت از رکود صنعتی جلوگیری کند.
۲۱-
الف) باید شیوه های قدیمی را شکست ناپذیر بدانیم.
ب) باید هر نوع باور نمذهبی را خرافات بدانیم.
۲۲-
الف) باید پذیرفت کشور ما چندان بهتر از سایر کشورها نیست.
ب) باید پذیرفت اغلب کشورهایی که از ما کمک اقتصادی دریافت کرده اند در نهایت از کارهایی که ما برای آنها انجام داده ایم با نفرت یاد می کنند.
۲۳-
الف) باید جدی ترین خطری که این کشور را در پنجاه سال گذشته تهدید کرده از طرف خارجیان و آشوبگران بدانیم.
ب) باید به تشکیل حکومت رسمی و جهانی مبادرت ورزیم.
۲۴-
الف) باید به چیزهایی که داریم بچسبیم تا چیزهایی که نمی دانیم چه هستند بیازمائیم.
ب) باید همیشه در پی تجربه مسائل نو باشیم.
۲۵-
الف) باید مسئولیت بسیاری از مشکلات اقتصادی را به گردن دسیسه بازان و حرافان دانست.
ب) باید تولید و تجرات را از دخالت دولت مصون داسنت.
۲۶-
الف) باید به تاثیر بیجا از حد سنت بر این کشور اذعان داشت.
ب) نباید به تاثیر عرف و سنت اهمیت زیادی داد.
۲۷-
الف) نباید وجود جنگ را در ذات انسان ها دانست.
ب) باید در راه حفظ صلح قسمتی از برتری ملی مان را فدا کنیم.
۲۸-
الف) باید ارائه دستمزد مساوی در برابر کار مساوی بین مردان و زنان فقط تحت شرایط خاصی باشد.
ب) باید قوانین طلاق را تغییر داد تا طلاق گرفتن آسان تر شود.
۲۹-
الف) باید انضباط بیشتری برای بچه ها در نظر گرفت.
ب) عدم رعایت اخلاق روابط خانوادگی را که پایه تمدن ما است از بین می برد.
۳۰-
الف) نباید طبقه أی در کظور وجود داشته که سابقه آن طبقه افرادش را مناسب ترین گروه برای حکومت در کشور کند.
ب) باید همیشه طبقاتی در کشور باشند که سابقه آنان بتوانند از ایشان مناسبترین گروه حکومتی را بسازد.
۳۱-
الف) نباید رشد گرایشهای افراطی سیاسی چارچوب اعتقادی کشور را بخطر اندازد.
ب) باید حتی افراطی ترین گروههای سیاسی حق داشته باشند برای عقایدشان تبلیغ کنند.
۳۲-
الف) نباید هنرهای نمایشی از ساختار قدیمی خود زیاد فاصله بگیرند.
ب) باید نگرشهای نوین بر نمایشنامه ها و تاترهای تلویزیونی را بهبودی در تفریح به شیوه قدیمی دانست.
۳۳-
الف) نباید مجازات افرادیکه به کشور دیگری کمک می کنند علط دانست زیرا آن کشور را بیش از کشور خودش دوست دارد.
ب) باید مجازات افرادیکه به کشور دیگری کمک می کنند علط دانست زیرا آن کشور را بیش از کشور خودش دوست دارد.
۳۴-
الف) باید در این کشور تجار بزرگ و نه افراد کنترل کشور را در دست گیرند.
ب) باید در این کشور افراد کنترل کشور را در دست گیرند.
۳۵-
الف) نباید آزادی از حد متعارف خود تجاوز کند.
ب) گاهی آزادیهای اجتماعی حد و مرزی ندارد.
۳۶-
الف) باید (بد یا خوب) کشور من عبارتی باشد که از نظر بنیادی نظر درستی را بیان می کند.
ب) نباید همیشه اعتقادات بنیادی را صحیح دانست.
۳۷-
الف) باید دیدن مردان جوان با ریش و موهای بلند ناخوشایند باشد.
ب) نباید مردان جوان با ریش و موهای بلند ناخوشایند باشد.
۳۸-
الف) باید دانشت سازمان ملل متحد بی مصرف است و شایسته حمایت نیست.
ب) نباید صلح جویی صرفاٌ فلسفه علمی در جهان امروز تلقی گردد.
۳۹-
الف) باید مهاجرت به این کشور را به اندازه گذشته محدود کرد.
ب) نباید مهاجرت به این کشور را به اندازه گذشته محدود کرد.
۴۰-
الف) باید جوانان امروز را دارای انضباط دانست.
ب) نباید جوانان امروز را دارای انضباط دانست.
۴۱-
الف) باید پول ناچیزی را صرف کمک خارجی کنیم.
ب) نباید پول ناچیزی را صرف کمک خارجی کنیم.
۴۲-
الف) نباید به بیگانه اجازه مداخله در امور کشوری داد.
ب) باید اشغال کشور توسط قدرتهای خارجی را بهتر از جنگ دانست.
۴۳-
الف) باید ثروتهای عظیم را بمراتب بیش از وضع کنونی تقسیم کرد.
ب) باید یک واحد چیزی را که بمراتب سود آورتر است تولید کند. جیزی که دولت فکر می کند به نفع عموم است.
۴۴-
الف) نباید تحت هیچ شرایطی به دخالت در زندگی خصوصی افراد مبادرت ورزید.
ب) باید پلیس اجازه داشته باشد برای تحقیق در مورد جنایات به مکالمات خصوصی افراد گوش دهد.
۴۵-
الف) باید به افراد ناتوان یاری کرد.
ب) نباید به مردم به اصطلاح توسری خور یاری کرد.
۴۶-
الف) باید بدون هیچ پرسشی تمام تعلیمات روحانیون را باور کنیم.
ب) نباید هیچ امری را کورکورانه پذیرفت.
۴۷-
الف) باید فرمانروایی برای اداره کشور داشت البته مشروط بر اینکه آنها قدرت زیادی داشته باشند.
ب) باید دانست مردان عمل بیش از متفکرین بدرد جامعه می خورند.
۴۸-
الف) باید برای حفظ نظم داخلی در یک اجتماع از وجود آزادی کامل برای همگان اطمینان داشت.
ب) نباید برای حفظ نظم به قربانی کردن آزادی مبادرت ورزید.
۴۹-
الف) باید زندگی امروزه را کامل دانست.
ب) نباید زندگی امروز را کامل دانست ولی بمراتب بهتر از چیزی است که در گذشته بود.
۵۰-
الف) نباید پایبندی به اعتقادات دینی را ارتجاع دانست.
ب) باید دعا خواندن را کهنه پرستی دانست و از نفوذش در زندگی جلوگیری کرد.
۵۱-
الف) نباید ختم آزادانه زندگی بدست خود فرد مرسوم گردد.
ب) باید فرد بتواند در صورت تمایل و بشرط آنکه دخالتی در جامعه نکند آزادانه به زندگانیش خاتمه دهد.
۵۲-
الف) نباید شروع به تغییر گسترده امور بکنید چون معمولاٌ کارها بدتر می شود.
ب) بمنظور بهبود کارها باید تغییر گسترده أی در امور ایجاد کرد.
۵۳-
الف) باید افراد بفهمند که تعهد بزرگ آنان نسبت به خانواده شان است.
ب) نباید افراد را در قبال هیچ کس و یا هیچ چیز متعهد دانست.
۵۴-
الف) باید بدانیم در نظام سرمایه داری ایمنی اقتصادی برای عموم غیر ممکن است.
ب) باید رقابت در تجارت را برای رفاه اجتماعی ضروری دانست.
۵۵-
الف) باید داشتن روابط جنسی بجز پس از ازدواج را غلط دانست.
ب) باید عشق آزاد میان زن و مرد به عنوان ابزاری در راه سلامت جسمی و روحی تشویق شود.
۵۶-
الف) باید همیشه به معدودی راه حل صحیح برای مسائل بجای سردرگمی جستجوی راه جدید اهمیت داد.
ب) باید جستجو برای یافتن راههای جدید انجام کارها همیشه مد نظر باشد.
۵۷-
الف) مردان در حقیقت با زنان برابر نیستند و هرگز هم برابر نخواهند شد.
ب) باید مقامهای پرمسئولیت زیادی را که در عین حال مناسب زنان است مانند قضاوت، وزارت و پستهای بالای بانکی و صنعتی بعهده آنان گذاشت.
۵۸-
الف) باید اجتماع به مردان آزادی جنسی بیشتری در مقایسه با زنان بدهد.
ب) نباید اجتماع به مردان آزادی جنسی بیشتری در مقایسه با زنان بدهد.
۵۹-
الف) نباید جوانان امروز بمراتب کمتر از والدین پدربزرگ و مادر بزرگهایشان پای بند اخلاق باشند.
ب) باید جوانان امروز بمراتب بیشتر از والدین پدربزرگ و مادر بزرگهایشان پای بند اخلاق باشند.
۶۰-
الف) باید سانسور کتابها و فیلمها همیشه وجود داشته باشد.
ب) باید سانسور کتابها و فیلمها برداشته شود.
۶۱-
الف) باید به اغلب سیاستمداران اعتماد کرد که چیزی را که فکر می کنند برای کشورشان بهترین است انجام می دهند.
ب) نباید به اغلب سیاستمداران اعتماد کرد که چیزی را که فکر می کنند برای کشورشان بهترین است انجام می دهند.
۶۲-
الف) نباید قوانینی که سقط جنین را محدود می کنند برداشته شود.
ب) باید قوانینی که سقط جنین را محدود می کنند برداشته شود.
۶۳-
الف) باید شیوه نوین و آزاد بزرگ کردن کودکان را نوعی عدم پایبندی به اخلاق دانست.
ب) باید شیوه نوین و آزاد بزرگ کردن کودکان را بهبودی نسبت به روش گذشته محسوب کرد.
۶۴-
الف) باید رکود و بیکاری را نتایج اجتناب ناپذیر سرمایه داری دانست.
ب) نباید رکود و بیکاری را نتایج اجتناب ناپذیر سرمایه داری دانست.