دکتر ریتا لیاقت *
چکیده
از آن زمان که آدمی با ترس و اضطراب روبه رو بوده تئاتر و نمایش راهی برای برون ریزی هیجانی بوده است در واقع مردم نیز نیازها و احساسات خود را عملی می سازند نه اینکه فقط در مورد آن صحبت کنند و تئاتر راهی است برای ارضای این نیاز، در واقع روان نمایش گری (تئاتر درمانی) از روشهای رواندرمانی گروهی است که با بهره گیری از امکانات مشترک تئاتر و روان شناسی سعی در درمان و آموزش دارد (والش و همکاران، ۱۹۹۱) در صحنه حتی آشکارترین دروغ باید به حقیقت مبدل شود تا بتوان به آن عنوان درمان نهاد تا درمانجو بر اضطرابهای خویش غلبه کند. سایکودرام بهمراه تکنیکهای خانواده درمانی شناختی وسیله ای مطلوب جهت بیان کشمکشهای درون است بی آنکه اضطراب ضمیر را برانگیزد زیرا بیرون رفتن تعارضات به صورت بازی به فرد اجازه می دهد تا از قوه تخیل و توان انگارزدایی خود به عنوان پایه و اساس اجرای نمایش بهره ببرد که خود منجر به اثبات ظرفیت فرد برای حضور در دنیای بزرگتر است. در پژوهش حاضر تلفیقی بین خانواده درمانی شناختی و روان نمایشگری (سایکودرام) ایجاد شده است. روان نمایشگری اولین شیوه درمان عملی و رویکرد منحصربفردی است که با استفاده از تصویرسازی ذهنی ، تخیل، ایفای نقش، اعمال بدنی و پویایی گروه، موجب برون ریزی عمیق عاطفی مراجع، کسب بینش او نسبت به ابعاد غالب شخصیتی و یادگیری رفتارهای جدید و کارآمد می شود. چنانچه برای اجرای تنشهای درون خانواده از اعضای خانواده استفاده شود به مراجع در درک پویایی های ناخودآگاه خانواده کمک می کند. در این پژوهش بمنظور تاثیر سایکودرام وخانواده درمان شناختی بر بهبود عوارض ناشی از جدایی روان شناختی تعداد ۲۶۰ زوج (زن و شوهر) که دارای اختلافات اساسی زناشویی و متقاضی طلاق بودند با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و پرسشنامه جدایی روان شناختی هافمن و پرسشنامه سلامت روانی ویسکانسن روی آنها اجرا شد و براساس نقطه برش (۲/۱ انحراف استاندارد میانگین) حاصل از نمرات آنها پایین تر از نقطه برش بودند یعنی ۵۲ نفر انتخاب و به دو گروه ۲۶ نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند شناخت درمانی گروهی طی جلسات دهگانه روی کرده آزمایش اعمال شده و از آنجا که این روش مشترکات زیادی با سایکودرام دارد هر جلسه ۲ ساعته را تقسیم کرده و از هر دو روش به صورت تلفیقی که ریشه در سایکودراما دارد و در خانواده درمانی فردی (گالدنر، ۱۹۹۰ با هلندر، ۱۹۸۳؛ لوتون،۱۹۹۱ ؛ اکسفوردوواینر،۲۰۰۴ ؛ پروت،۱۹۸۵) و خانواده درمانی چندگانه (گالدنر،۱۹۸۲) و به کار گرفته شود که عبارتند از : نقش معکوس پیوند دوگانه (هیل، ۱۹۸۵) و مجسمه سازی خانواده بصورت جنبشی (مک کلیو، ۱۹۸۷) و مجسمه سازی از صفحه ساکت و ساکن با جملات تکراری (جفرسون،۱۹۸۷) و تشریفات خانواده (ایمبربلک،روبرتس و وایتینگ،۱۹۸۸) … سعی شد در جلسات دهگانه به تناوب این تکنیک بهمراه شناخت درمانی استفاده شده که البته این جلسات فقط خاص گروه ۲۶ نفری آزمایش بود تا برای هر عضو دیدن خود از دید اعضای دیگر خانواده را فراهم کند و ابزارهایی برای ارزیابی، اسلوب زنده ارتباط و اهرم هایی برای تغییر بکار گرفته شوند.(ریلی، ۱۹۹۱).نتایج حاصل از پژوهش نشانگر این است که : میزان سلامت روانی زوجین بدلیل افزایش نمرات مولفه های استقلال کنشی و استقلال بازخوردی و استقلال عاطفی افزایش یافته است.تلفیق سایکودرام و خانواده درمانی شناختی برخی از مولفه های سلامت روانی در گروه آزمایش را افزایش داده که برای مثال رابطه صمیمانه زوجین و رشد شخصیت و غلبه محیطی آنان افزایش چشمگیر داشته است.همچنین از نظر مولفه های استقلال عاطفی، بازخوردی ، تعارضی و کنشی بین گروههای دارای سطوح مختلف سلامت روانی تفاوت معناداری وجود دارد.
واژگان کلیدی : سایکودرام، خانواده درمانی شناختی، سلامت روان ، جدایی روانشناختی